سیزده آبان سی سال پیش را نباید از یاد برد، روزی که به سفارت امریکا توسط عده ای که دانشجوی خط امام اعلام شدند حمله شد و این اشتباه تاریخی، زخم بزرگی را بر چهره ایرانیان ایجاد کرد. روزی که به دستور مستقیم آیت الله خمینی به حریم قانونی سفارت یک کشور در اقدامی نادر در جهان حمله شد و با زیرکی تمام این اقدام، مردمی و خودجوش اعلام شد و باعث شد تا سالها دنیا با عینک بدبینی به ایرانیان داخل و خارج نگاه کنند. صبح روز 13 آبان سال 58، ساعت 10:30 صبح، عملیات از اطراف سفارت آغاز شد و بنابر اعلام منابع دولتی 400 دانشجو از چهار دانشگاه امیركبیر، تهران، شهید بهشتی و صنعتی شریف در حرکتی ظاهرا خودجوش درب سفارت را شکسته و عده ای نیز با عبور از بالای دیوارها، وارد حریم سفارت شدند و ساعت 15 همانروز با اعلام تسخیر نهایی ساختمان مرکزی، این خبر شگفت انگیز و تکان دهنده در خبرگزاریهای دنیا اعلام شد. تا ساعت 18 همانروز 3 بیانیه توسط این عده اعلام شد و 72 کارمند این سفارت خانه گروگان گرفته شدند. از نکات جالب این حرکت مثلا خود جوش مردمی به این نکته می توان اشاره کرد که 3 کارمند امریکایی سفارت که برای انجام اموری به وزارت خارجه ایران مراجعه کرده بودند، توسط مقامات دولتی دستگیر و تحویل دانشجویان می شوند! همچنین اگر چه وظیفه هر کشور میزبانی است که امنیت سفارتخانه ها و اتباع آنها را تأمین کند، اما حکومت وقت ایران نه تنها در این امر کوتاهی کرد، بلکه مهاجمین را به گاز اشک آور و حتی سلاح گرم تجهیز کرد و رسما در گروگانگیری ایفای نقش کرد!
در یكی از اولین بیانیهها آمده است:
«ما دانشجویان مسلمان پیرو خط امام از موضع قاطعانه امام در مقابل آمریكای جنایتكار به منظور اعتراض به دسیسههای امپریالیستی و صهیونیستی، سفارت جاسوسی آمریكا در تهران را به تصرف درآوردیم تا اعتراض خود را به گوش جهانیان برسانیم.»
بحث سر اتفاقات پشت پرده این حرکت بسیار است که در این بحث، فرصت صحبت در این مورد نیست. اتفاقی که به خمینی کمک کرد تا دولت بازرگان را سرنگون کند. روزی که شعار " مرگ بر امریکا" به نام مردم ایران نوشته شد و این توهم که امریکا دشمن و شیطان بزرگ است پایه ریزی شد. تحریکات خمینی که نمونه هایی از آن را در زیر بیان می کنم نتیجه داد و یکی از ننگین ترین اقدامات حکومت وی که ضربه جبران ناپذیری بر وجهه بین المللی ایرانی زد به پای مردم و دانشجویان ایران نوشته شود.
خمینی در آبان 58 : «ای جوانهایی كه در مقابل توپ و تانك رفتید از خواهرهایی كه جوانان خود را از دست دادهاید... حفظ كنید خودتان را، نهضت خودتان را حفظ كنید ننشینید دیگران برای شما كار كنند، اینها برای شما كاری نمیكنند.»
همچنین وی طی پیامی در 12 آبان 58 در اعتراض به پذیرش شاه از سوی رژیم آمریكا اعلام كردند: «دانشگاهیان، دانشآموزان و طلاب علوم دینی با قدرت تمام مبارزه خود را علیه آمریكا گسترش دهند.»
مشکل خمینی با بازرگان با دسیسه کردن این اقدام ادامه یافت و توهماتی از قبیل خروج پول کشور از طریق سفارت امریکا و عدم توجه دولت بازرگان،جاسوسی، براندازی و جدایی دین از سیاست و توهم توطئه که همیشه با وی بود، امریکا را شیطان بزرگ معرفی کرد و با تکرار آن در هر موقعیتی، سعی کرد این مسأله را در ذهن مردم جا اندازد. دیدار بازرگان برژینسكی، مشاور امنیت ملی كاخ سفید ر جشن انقلاب الجزایر و صحبت یک ساعت و نیمه آن، باید آخرین مذاکره رسمی ایران و امریکا در این سطح، تا امروز باشد که خاری در چشم خمینی شد. هر چند این توهم خمینی بسیار زیرکانه بود وی که نگران بود مبادا بازرگان عامل جدایی دین از سیاست شود و نقش وی در حکومت ایران کم شود و از اردیبهشت همان سال تا روزهای قبل از 13 آبان بارها به آن اشاره کرده بود. در نهایت تمامی تلاشهای بازرگان را برای بازگرداندن آبروی رفته این اقدام از بین برد و دولت وی را برای بدست آوردن تمام قدرت به بهانه موقتی بودن و وابستگی به غرب زیر سوال برد.
یکی از ایرادهایی که خمینی و افراطیون وی بر بازرگان و کابینه اش وارد می ساختند این بود که کابینه وی از لیبرالهای تحصیل کرده غرب تشکیل شده بودند و لیبرالها تضاد اصلی و عامل مهم مبارزه و انقلاب را استبداد داخلی و نه استعمار خارجی میدانستند و بازرگان به طور علنی اعلام كرد كه مایل است با آمریكا روابط حسنهای داشته باشد، اما افراطیون طرفدار آیت اله خمینی برای او به صورت مشكلی درآمده بودند. ( نقل از مرکز اسناد انقلاب اسلامی)
بهانه جاسوسی کردن سفارت امریکا به حمله به این سفارت و گروگان گیری انجامید و گفته شد دستگاه کاغذ خرد کن و حافظه های کامپیوتری ( سی سال پیش!) که امروز در هر اداره ای یافت می شود و وسایل رسانه ای، به نقل از مرکز اسناد انقلاب اسلامی جزو تجهیزات جاسوسی بوده است.
درنهایت سی سال از آن روزگار گذشته و عقاید بسیاری از مهاجمین آن روز، کاملا متفاوت شده است. دانشجویان امروز، با دانشجویان خط امام آن روز بسیار تفاوت دارند و روزگاریست که شعار "مرگ بر امریکا" یک شعار حکومتی شناخته می شود تا مردمی. گروگان گیری و اقدام تروریستی آن روز اگر چه چهره بین المللی ایرانیان را بسیار مخدوش کرد که حتی بر فعالیت و زندگی مهاجرین ایرانی بسیار تأثیر گذار بود، اما اتفاقات و تغییرات این روزها تا حدود بسیاری آن خاطرات بد را زدوده است. سبز اندیشی دانشجویان و جوانان امروزی و مبارزه برای دموکراسی و آزادی خواهی امروز، شباهتی با سی سال گذشته ندارد و باید اول به خود و بعد به دنیا این تغییر را ثابت کنیم. امروز بر خلاف سی سال پیش، نه تنها امریکا، بلکه دنیا، مردم ایران را خشونت طلب و دشمن امریکا نمی دانند، بلکه درک کرده اند که ایرانیان با متمدنانه ترین روشها به دنبال آزادی، دموکراسی و احقاق حقوق خود هستند.