همسر محمود احمدی نژاد (ا.ن)، بعد از پنج سال شهامت یافت در اجلاس همسران سران كشورهای غیرمتعهد در رم بصورت واضح رویت شود. پیچیده در چادر سیاه و البته اینبار بدون عینک آفتابی و اجازه داد بخشهای دیگری از چهره اش غیر از بینی اش نمایان شود!
اعظم السادات نشان داد زوج مناسبی برای محمود احمدی نژاد است، به همان اندازه دروغ گو و همانقدر ترسو. تجربه تلخ شوهرش در سازمان ملل و خالی شدن سالن، درس بزرگی برای اعظم السادات فرهی بود تا از روی صندلی خود سخنرانی کند. اعظم السادات به صندلی اش میخکوب شد تا موفع دروغگویی کمتر به چشم بیاید. هرچند شوهرش کم کم به بی مخاطب بودن در داخل و خارج عادت کرده است، اما برای اعظم السادات تازه کار، هنوز زود است! خوش خیالی است که بگوییم اعظم السادات از وضع جامعه و زنان بی خبر است، بالاخره حتی اگر همسر بزرگترین دروغگو هم باشید می دانید در مملکت چه می گذرد، حتی اگر هم هم مسلکان وی بدنبال آرش حجازی باشند می داند که ندا را چه کسی کشت. حتی چادرش را آنقدر روی صورت بیاورد که نبیند، باز می داند که برادران همرزم شوهرش روز روشن صورت دختران کشورش را با باتوم نوازش می دهند.
حتی اگر کَر باشد شنیده است که (اگر فرض کنیم ندیده باشد) در زندانهای مخوف کشوری که شوهرش رییس جمهور جعلی آن است، به دختران کشورش تجاوز شده است. اعظم اگر دروغگو نبود، نمی گفت : « جمهوری اسلامی ایران از حقوق زنان در همه زمینه ها دفاع می كند.» ترسید بگوید در کشوری که شوهرش ریاست جمهوری را دزدید، دختران دانشجو را به جرم واهی سیاسی از تحصیل محروم می کنند و گفت : « 65 درصد از ورودی دانشگاه ها را زنان و دختران ایرانی تشكیل می دهند.» اعظم السادات از چه ترسیدی که بگویی زنان هم وطنت لیاقتشان گشت ارشاد نیست؟ تحقیر و حجاب به ضرب چماق و خشونت نیست؟
به چادر سیاهش کاری ندارم که حتما به سلیقه و عقیده و دین و هرچیزی که اعتقاد دارد ربط دارد، هرچند که بانوی مملکت، حتی اگر تقلبی هم باشد نماینده زنان یک جامعه است و در این خصوص هم تفاهم عمیقی با شوهرش دارد که در هیچ زمینه ای نماینده مردم ایران نیست. هرچند که هنوز یاد نگرفته اند که پوشش و لباس و دین مردم به خودشان ربط دارد.
دروغگویی را اگر بلد نبوده در این چند سال بخوبی از همسرش آموخته که می گوید : «با توجه به آموزش های دینی و وجود ارزش های اسلامی در ایران ، امنیت غذایی تقریبا برای همه خانواده های ایرانی تصمین شده است.» ما که آخر از ارزشهای اسلامیتان سر در نیاوردیم، اما "امنیت غذایی" را برای خانواده ایرانی به خوبی درک کرده ایم که قیمت مواد غذایی قبل از سر رسید تاریخ انقضا حداقل دوبرابر می شود!
عجیب است زنی مادر باشد، همسر رییس جمهور باشد، خودش را مسلمان و از سادات بداند، اما کودکان گرسنه وطنش را فراموش کند و در حالیکه تمام همسران کشورهای غیر متعهد به دنبال راهکار و ارتقا وضع کشورشان بودند، اعظم خانم قصه ما نگران گرسنگی کودکان سرزمین دیگری بود، در حالیکه چشم کور و گوش کر هم از وضع کودکان ایران باخبر است! نمی دانم شاید هم در دنیای دروغگوها این چیزها عجیب نیست. . .
اعظم السادات نشان داد زوج مناسبی برای محمود احمدی نژاد است، به همان اندازه دروغ گو و همانقدر ترسو. تجربه تلخ شوهرش در سازمان ملل و خالی شدن سالن، درس بزرگی برای اعظم السادات فرهی بود تا از روی صندلی خود سخنرانی کند. اعظم السادات به صندلی اش میخکوب شد تا موفع دروغگویی کمتر به چشم بیاید. هرچند شوهرش کم کم به بی مخاطب بودن در داخل و خارج عادت کرده است، اما برای اعظم السادات تازه کار، هنوز زود است! خوش خیالی است که بگوییم اعظم السادات از وضع جامعه و زنان بی خبر است، بالاخره حتی اگر همسر بزرگترین دروغگو هم باشید می دانید در مملکت چه می گذرد، حتی اگر هم هم مسلکان وی بدنبال آرش حجازی باشند می داند که ندا را چه کسی کشت. حتی چادرش را آنقدر روی صورت بیاورد که نبیند، باز می داند که برادران همرزم شوهرش روز روشن صورت دختران کشورش را با باتوم نوازش می دهند.
حتی اگر کَر باشد شنیده است که (اگر فرض کنیم ندیده باشد) در زندانهای مخوف کشوری که شوهرش رییس جمهور جعلی آن است، به دختران کشورش تجاوز شده است. اعظم اگر دروغگو نبود، نمی گفت : « جمهوری اسلامی ایران از حقوق زنان در همه زمینه ها دفاع می كند.» ترسید بگوید در کشوری که شوهرش ریاست جمهوری را دزدید، دختران دانشجو را به جرم واهی سیاسی از تحصیل محروم می کنند و گفت : « 65 درصد از ورودی دانشگاه ها را زنان و دختران ایرانی تشكیل می دهند.» اعظم السادات از چه ترسیدی که بگویی زنان هم وطنت لیاقتشان گشت ارشاد نیست؟ تحقیر و حجاب به ضرب چماق و خشونت نیست؟
به چادر سیاهش کاری ندارم که حتما به سلیقه و عقیده و دین و هرچیزی که اعتقاد دارد ربط دارد، هرچند که بانوی مملکت، حتی اگر تقلبی هم باشد نماینده زنان یک جامعه است و در این خصوص هم تفاهم عمیقی با شوهرش دارد که در هیچ زمینه ای نماینده مردم ایران نیست. هرچند که هنوز یاد نگرفته اند که پوشش و لباس و دین مردم به خودشان ربط دارد.
دروغگویی را اگر بلد نبوده در این چند سال بخوبی از همسرش آموخته که می گوید : «با توجه به آموزش های دینی و وجود ارزش های اسلامی در ایران ، امنیت غذایی تقریبا برای همه خانواده های ایرانی تصمین شده است.» ما که آخر از ارزشهای اسلامیتان سر در نیاوردیم، اما "امنیت غذایی" را برای خانواده ایرانی به خوبی درک کرده ایم که قیمت مواد غذایی قبل از سر رسید تاریخ انقضا حداقل دوبرابر می شود!
عجیب است زنی مادر باشد، همسر رییس جمهور باشد، خودش را مسلمان و از سادات بداند، اما کودکان گرسنه وطنش را فراموش کند و در حالیکه تمام همسران کشورهای غیر متعهد به دنبال راهکار و ارتقا وضع کشورشان بودند، اعظم خانم قصه ما نگران گرسنگی کودکان سرزمین دیگری بود، در حالیکه چشم کور و گوش کر هم از وضع کودکان ایران باخبر است! نمی دانم شاید هم در دنیای دروغگوها این چیزها عجیب نیست. . .
4 نظرات:
http://siasioon.blogfa.com/post-187.aspx
وای امروز توی 4راه ولیعصر ساعت 1ظهر امدند دم مدرسه تقوی پیشگان 2 تا دختره را کردند توی ماشین پژو 3تا مرد بودند یکی شون نشست روی دخترهاما اون یکی دختره سرش را از ماشین بیرون اورد و سرو صدا کرد 3 تا مرد بودند که مرتب و باشدت میزدند توی کله دختره.نزدیک جایگاه تاکسی ها بود اما هر کی نزدیک میشد میگفت مامور شخصی هستیم و به شدت با مردم دعوا میکرد میگفت به خاطر 13 ابان گرفتنشان!یکی از مغازه دارها گفت میشناستشان و مطمئنه که لباس شخصی اند.تو رو خدا اگه خبری دارید اطلاع رسانی کنید،ان ضرباتی که به سر دختر بیچاره زدند.........
وای امروز توی 4راه ولیعصر ساعت 1ظهر امدند دم مدرسه تقوی پیشگان 2 تا دختره را کردند توی ماشین پژو 3تا مرد بودند یکی شون نشست روی دخترهاما اون یکی دختره سرش را از ماشین بیرون اورد و سرو صدا کرد 3 تا مرد بودند که مرتب و باشدت میزدند توی کله دختره.نزدیک جایگاه تاکسی ها بود اما هر کی نزدیک میشد میگفت مامور شخصی هستیم و به شدت با مردم دعوا میکرد میگفت به خاطر 13 ابان گرفتنشان!یکی از مغازه دارها گفت میشناستشان و مطمئنه که لباس شخصی اند.تو رو خدا اگه خبری دارید اطلاع رسانی کنید،ان ضرباتی که به سر دختر بیچاره زدند.........
زیون عزیز
ممنونم که من رو قابل دونستی و لینک کردی
ارسال یک نظر